ب سرم زدن برم موهامو آبی کنم *-*💙
اجازه مامان خانومم صادر شد :D
همشو ک نمیتونم بکنم با این جنس موهای من دکلره سفید سفید باس بخوره موهام ب فنا میره لاخ لاخ فرای پشتشو میکنم موهامم ک همش باازه خیییلی ناز میشهه 💖👌
اقاا چرا نمیتونم دیگ تا دیروق بیدار بمونم اخه??
الانی جوری خابم میاد انگار شونصد شبانه روزه خاب ب چشمم نیومده :/
و هوورا باازم فردا تعطیلع *-^
از عصر زدم از خونه بیرون رفتم خونه دایی گفتم مغازه دیگ نمیرم ک بعله زارت و زارت مشتری در میزد و میرفتم پایین دیگ موندگار شدم سحر و اینام اومدن روز تعطیلی کلی کاسبی کردم ساعت ٩ اینا رفتیم بالا با دایی جان جوج درس کردیم و زندایی جانمان هم کلی تدارک دیده بودی عالمع عکس کج و کوله با بچهها گرفتیم و الکی خوش بودیم دور هم .
خدایا شکرت واسه حس و حال خوبم تو این روزا :)
میلادو ب دنیا نمیدم
از همین الان از زن میلاد متنفرم هر کی ک هس اصن نمیتونم ببینم جای منو بگیره باش تو ماشین باشع اون جلو بشینه من عقب باش بره بیرون نباشع پیشم داداشمو ببره اصن فکرشم نمیتونم بکنم میلاد تنها ادمیه ک خوب منو میشناسه منو بلده دروغ بگم میفمع حالم بد باشع میفمه خوشحال باشم میفمه باهم حرف میزنیم دردودل میکنیم پایه کارای همیم بم گوش میده هر چی میخام میخره واسم الان روزای من و اونه مص امشب یوهو میگه ماعد پاشو بریمی دوری بزنیم دلمون گرف باا سرعت بالا با اهنگ زیاد ماشین خفن میدیدمی کورس مینداختیم و بوووق و بای بای با لذت میشینه از ماشینا وامکاناتش واسم توضیح میده از دوستاش میگ از کارایی ک میکنه از چیزایی ک میشنوه حرف میزنیم من میگم اون میگ میخندیم کیف میکنیم ابجی و داداش ک همه حسرت میخورن ب رابطمون من میلادو نمیدم ب کسی با کسی تقسیمش نمیکنم اهااای زنش هر زنیکهای هستی ازت متنفرممممم زشتت بی ریخ
اخ جان فردا تعطیله هوورا فردا صبح لالا تا ظهر *-*
فردا شبم خونه دایی شام دعوتم ^^
امروز خیییلی خوب بود کلی عکس گرفتم و کلی حس خوب گرفتم هنو زیاد بلد نیستم از جنسا عکس خوب بگیرم ولی همینطو هر شب عکسای مختلف میبینم و اینطو ذهنم خلاق تر میشه. درست میشه یاد میگیرم :)
بوخودا شدم اینهو خانومای خونه دار فقط یه شوور کم دارم :/
بر گشادیم غلبه کردم و
غذا رو من میپزم
ظرف میشورم
به نی نی میرسم.. غذاشو میدم.. پی پی اشو میشورم... پوشکشو عوض میکنم :/
مغازه میرم
عکاسی میکنم *-*
کم کم هم دارم پیج مغازه رو راه میندازم و امروز هم عکس گرفتن از جنسا رو شروع کردم دوباره بااز کلی جنس تو راهه و جوون ^^
واای امروز دو تا دخمل دوقلو شبیه هم اومده بودن مغازه مردم واسشون لنتیاااا اینقد ک ناز بود *-* چشاشون عسلی و ریزه میزه :))) مامانشون کلی گیره و کش صورتی واسشون خریدی چیم ک جالب بود کاملا شبیه هم بودن ولی مامانشون میگف تو دو تا کیسه بودن و ناهمسانن ولی مامان زشتشون نذاش ازشون عکس بگیرم :( تا همین الان ک اومدم گیر داده بودم به زندایی دوقلو میخام D:^-^
دوماهه گوشمو سوراخ کردم هنوو خوب نشده :(
ب عشق اون سوراخ دوم رفتم کلی گوشواره خریدم هنوو نتونستم استفادشون کنم همینطو خون میاد ازش عفونتش نخابیده ~-~
از مامان سحر ملیکا همه خوب شدهها اما من خاردار خیر 😢😒
تعداد صفحات : 3