همنشینی با زندایی کلی دیدمو عوض کرده وقتایی ک مشتری نیس واسم کلی داستان تعریف میکنه شعر میخونه حرف میزنه درد و دل میکنه از همه چی میگه روحیم کلا عوض شده از اون جور ادماس ک ب شدت اهل مطالعس و کلی اطلاعات داره زبونم ک نگم حرف بزنه دیگ تموم شدنس با خداس ب دل میشینه حرفاش این ماهی ک گذشت فارق از اینکه واسه اولین بار در تاریخ عمرم رفتم سرکار اصن وقتم تلف نشد و کلی مفید بود واسم کلی چیزای جدید یاد گرفتم حرفای جدید شنیدم به اطلاعاتم اضافه شد از همه مهم تر دارم سعی میکنم خودمو بشناسم راهمو پیدا کنم بفمم چی میخام از زندگیم! من به اوج خودم میرسم یه روز قول میدم :)
دیگ حوصله مغازه رفتنو ندرم یه ماه شد هم سرگرمیخوبیع هم تکراری شده بیشتر وقتمم اونجام وقتی واسه خودم ندرم نمیدونم شاید حقوقمو وقتی داد پولش خوب باشع و بمونم فعلا ک سردرگمم نتایج بیاد ببینم چی درمیاد و چیکا باس بکنم واسه ایندم :)
راستی اونایی ک پیج مغازه رو میخاستن راش انداختم اینم ایدیش: __azin__lady
ینی شانس منو ببین تو رو خدا
دقیقا همین امروز صبح دایی رف مشد مدیه خیلی اصرار کرد بریم بابام نذاش ک مریضی و فلان
امروز عقد پیگاس از صبح حالم خوبع مغازم رفتم مامان پیگا مغازه اومد گف حتما بیایا منم گفتم باچ حتما میام الان میخاستم خودمو حاضر کنم بابا جانم رسید خونه میگ با این وضعت میخای بری کجا ؟ میگم خوب شدم دیگ سرفه نمیکنم که یوهو سرفه اومد و پشت سر هم شروع شد :/ قسم خورد ک نمیزارم بری یکی از همین سرفهها رو اونجا بکنی والا بیرونت میکنن :/ مغازم نذاش برم :/ صبح بیدار شدم خداروشکر میکردم ک حالم خیلی بهتر شده ولیباز بدتر شدم الان یوخده نفسم تنگ شده و سرفه میاد دیگ صلاح نی برم گفتم برم هم چند نفر دیگ رو مریض میکنم هم خودم بدتر میشم تو فضای بستم ک هس و بدتر ولی پیگا خیلی ناراحت میشه میدونم :(((
شاید باورتون نشه ولی از دیشب تا همین الان خاب بودم😐 سرم داره منفجر میشه گلو درد و سرفه دارن میگان منا بدنم درد میکنه :(
هی دارم بدتر میشم لنتییی خوب نمیشه اصن :( میترسم مص اون سالی ک مصلای سرما خوردگی ساده گرفتم و دو هفته زمین گیرم کرد سرم بیاد از اینورم میترسم کرونا بااشع چوون حقمه واقعا در شبانه روز زارت و زارت کارت میکشم و ضد عفونی نمیکنم گااهیم ک ماسک یادم میرف و نداشتم اینم امکانش هس😐😕 تو این وضع هم مدیه میگ فردا بریم مشد بعد از اینورم یکشنبه عقد پیگاس بعدم ک ب خیر نتایج میاد :))
حالم بده غلط نکنم فک کنم کرونا گرفتم گلو درد دارم خیلیم بی حالم :(
امروز صبح مغازه نرفتم عوضش با مدیه رفتیم بازار کلی خرید کردیم اونم چی؟؟ لوااازم ارایشی😍💅👄💕 تمام ارایشیارو رفتیم همه چی خریدم رفتیم مغازه هی میگفتم اینو میخام اونومیخام مدیه میگ واسه این عروسمونی کلکسیون کامل از لوازم ارایشی بیارین میخایم دیگ از شرش راحت شیم :D
واااای نگوو میخاستم رنگ آبی بگیرم مدیه میگ خامیخای چطو مدلی بزنی ؟ منم مدلی مدنظرم نبود گفتم بیا اول اسپریشو بگیریم همینطو مدل بزنیم ببنیم چطو میشه یعدش میایم رنگ میخریم همون اسپری ابی خریدم فعلا *-*💙
خلااصه خیییلی حال داد ^^اصن خرید کردن خییلی فااز داره ولی بیصاحاب از پولای خودم خرج کردم مامان نبود کارتشم نبود مجبور شدم کارت خودمو بردارم :(
دایی سادم اون مرغداری به اون عظمت اون خونه اون زمین اون چاه آب اون باغ ب اون بزرگی رو همه رو با هم 1 میلیارد فروخته :/
ینی واقعا الان 1 میلیارد پولی نیس ماشین الان 600 میلیونه اون زمین ب اون بزرگی 1 میلیارد وااقعا ؟!
بعد وسایلای تو خونه هم همه رو داده مجانی بردن :/
اون دایی دیگم خودشو به آبو اتیش زد نکن نفروش پشیمون میشی لج کرد ک بسه دیگ خسته شدم میخام بدم بره ولی واقعا قربون دلش هر شب تنهایی تو اون باغ تنهایی میموند و میرف و میومد دیگ خسته شده بود و اتیش زد ب مالش :(
خانومه اومده مغازه موهامو دیده وااای چقد خشگله و فلان و اینا اخر سر کچل میشم میدونم :(
گیر داده ک ایدی پیجتو بده میگم واسه چی؟ میگ چند تا بلاگر میشناسم واسه رسیدگی ب مو و اینا رو میگن واست بفرستم به موهات برس حیف موهاته :/
میگم ولمون کن داداچ من اینا رو 6 ماههی شونم نزدم باز تو میگی بشون برس ! -_-
تعداد صفحات : 3